از هفتم سپتامبر، طالبان ورود زنان افغانِ کارمندِ سازمان ملل به دفاتر را ممنوع کردند.

نوشته: کیمیا باختری، کیمیا باختری، نام مستعاری است که به دلایل امنیتی استفاده شده و از داخل افغانستان گزارش می‌دهد.

با پشتیبانی و ویرایش فرحناز فروتن 

کارزار طالبان برای حذف زنان از زندگی عمومی افغانستان اکنون به سازمان ملل متحد رسیده است. در هرات، روحانیون و ملاهای طالبان هم‌دست شده‌اند تا زنان افغانِ کارمند سازمان ملل را شناسایی کرده و از کار بازدارند. آنان مساجد را به ابزار و امتداد قدرت رژیم تبدیل کرده‌اند.

دفاتر زنانی که در سازمان ملل در هرات و دیگر شهرها کار می‌کردند اکنون خالی مانده است و هیچ‌کس برای رسیدگی به خانواده‌های بی‌سرپرست و ارائه خدمات ضروری سازمان ملل باقی نمانده است.

ممنوعیت طالبان بر اشتغال زنان نخستین‌بار در آوریل ۲۰۲۳ دامن سازمان ملل را گرفت، زمانی که مقامات دستور دادند تمامی زنان افغان شاغل در این نهاد از کار خود دست بکشند. با وجود این فرمان، در آن زمان بسیاری از زنان همچنان به محل کار خود می‌رفتند و سازمان ملل در سکوت اجازه ادامه کار به آنان می‌داد.

صبح دوشنبه هشتم سپتامبر بود. آفتاب تازه از میان دیوارهای گِلی بالا می‌آمد و «چپن‌سفیدانِ» طالبان در برابر دروازه‌ی دفتر سازمان ملل در هرات صف کشیده بودند. زنانی که کارتِ کار در دست داشتند، یکی‌یکی بازگردانده می‌شدند.
«من هم یکی از آن‌ها بودم.» 

هرات ــ مأموران وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان، زنان کارمند سازمان ملل
را در ورودی دفتر این نهاد متوقف کرده و از ورود آن‌ها جلوگیری کردند. عکس: لیلا یزدانی

 لیلا یزدانی، نام مستعار یک کارمند محلی در دفتر سازمان ملل، این را با صدایی می‌گوید که هنوز لرزش آن روز را در خود دارد. لیلا مانند هر روز، با رعایت تمام محدودیت‌هایی که طالبان بر زنان تحمیل کرده بودند، به‌سوی محل کارش رفت: اما فضای شهر ملتهب بود. یک روز پیش از آن، ماموران «امر بالمعروف» اعلام کرده بودند که «زنان کارمند سازمان ملل جاسوس‌اند» و از مردم خواسته بودند آنان را شناسایی و گزارش دهند.

کاج در گفت‌وگویی اختصاصی با لیلا و چند زن دیگر که در دفاتر سازمان ملل در ولایت‌های مختلف افغانستان کار می‌کردند، دریافته است که این موج تازه چگونه شکل گرفت و چگونه ملاها و مردان مذهبی در هماهنگی با طالبان، به شکار زنان شاغل در سازمان ملل برخاستند.
زنان در این گزارش با نام‌های مستعار یاد شده‌اند؛ برخی از آنان به‌دلیل تهدید مستقیم، افغانستان را ترک کرده‌اند.

هرات – طالبان گفتند: زنانِ کارمند سازمان ملل جاسوس‌اند!

«پدرم با رنگِ پریده و وارخطا از مسجد آمد و گفت باید شهر را ترک کنی.»
لیلا این جمله را در حالی می‌گوید که هنوز دلهره‌ی آن روز در صدایش پیداست. او به یاد دارد که ملای مسجد در منبر، با خشم از زنانی سخن گفت که در دفاتر سازمان ملل کار می‌کردند.
به گفته‌ی لیلا، همان‌جا «چپن‌سفیدانِ» طالبان که ماموران امر بالمعروف و نهی از منکر این گروه اند، اعلام کردند که دنبال زنانی می‌گردند که در سازمان ملل کار می‌کنند. 

پدر لیلا، پس از شنیدن آن اعلام، بی‌درنگ و دست‌پاچه به خانه آمد. لیلا می‌گوید:
«این بار حس می‌کردم مرا خواهند کشت، چه به‌دست طالب، چه مردانی که شبیه فرخنده، از نفرت دین‌فروشانه تغذیه می‌کردند.» 

فرخنده، دختر جوانی بود که در سال ۲۰۱۵ به‌دنبال اتهام دروغین آتش‌زدن قرآن، توسط ده‌ها مردِ خشمگین در برابر مسجد شاه‌دو‌شمشیره – مرکز شهر کابل به شدت لت‌وکوب، شکنجه و سپس زنده سوزانده شد.
پولیس نظاره‌گر بود، و بعدها مشخص شد او بی‌گناه بوده است؛ اما کینه‌ی ملا و سکوت جامعه، زندگی‌اش را گرفت. ملایان در جامعه مذهبی، سنتی و بسته افغانستان  قدرت زیادی دارند، تا جایی که در تاریخ می‌گوید: اگر کسی روی حرف‌شان حرف بزند، کارش تمام است. 

«ترسی را در استخوان‌هایم احساس می‌کردم ـــ نه از دشمن، بلکه از همسایه‌ای که ممکن بود جای مرا لو بدهد.»

لیلا ادامه می‌دهد:
«آن روز حس ترس را در استخوان‌هایم احساس کردم، نه از دشمن؛ بلکه از همسایه‌ای که شاید خانه‌ی مرا فاش کند.»
او از خانه خارج شد و نگاه‌های سنگین مردانی را به‌یاد می‌آورد که زمانی همکارش بودند؛ اما حالا با نگاه‌شان او را قضاوت می‌کردند و هر لحظه امکان داشت با صدایی، امربالمعروف را بر او بشورانند. 

هرات در سال‌های گذشته، حتی در دوران جمهوریت، به یکی از مذهبی‌ترین و بسته‌ترین ولایت‌ها تبدیل شده بود. شهری زیر نفوذ ملاهای تندرو، که عقاید افراطی را به متن جامعه تزریق کردند. یکی از این چهره‌ها مجیب‌الرحمن انصاری بود، روحانی‌ای که تا پیش از ترورش در سال ۲۰۲۲، نفوذش از مسجد تا خانه‌های مردم به سراسر افغانستان رسیده بود. حالا اندیشه‌اش در سایه‌ی طالبان، در گوشه‌گوشه‌ی شهر زنده است.

چهار روز پس از خروج لیلا از هرات، طالبان فهرستی از نام زنان کارمند سازمان ملل را منتشر کردند، نام لیلا در لیست بود. ماموران امر بالمعروف با دعوت مردان مذهبی و مساجد از همه خواستند تا آنان را دستگیر کنند.

 کابل – زنان در پشت درهای بسته سازمان ملل 

این فقط لیلا نبود که با وحشت روبه‌رو شد.
شرمیلا (نام مستعار)، کارمند یکی از دفاتر سازمان ملل در کابل، صبح یک‌شنبه هفتم سپتامبر، ساعت ۷:۴۵ به دفتر رسید. پانزده دقیقه بعد، طالبان دمِ دروازه ایستادند. تا ساعت ۸، اجازه‌ی ورود هیچ زنی داده نشد. او و چند همکار دیگرش در ساختمان محبوس ماندند، می‌گوید: «میان ماندن و بیرون رفتن، میان ترس و بی‌پناهی در حال نفس‌نفس‌زدن بودیم.»‌ شرمیلا ادامه می‌دهد: 

«طالبان با تفنگ‌های‌شان پشت دروازه بودند. اگر بیرون می‌رفتیم، ما را دستگیر می‌کردند.»

کابل ــ وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان در بیرون دفتر «یونیکا» ایستاده و از ورود زنان به محل کار جلوگیری می‌کند.

شرمیلا می‌گوید که مأموران امر بالمعروف پیش‌تر او را بازداشت کرده بودند و او را مجبور کرده بودند تعهد بدهد که دیگر کار نکند.
این بار اما پایان کارش رقم خورد.

پدر او نیز به جرم «داشتن دختری کارمند در سازمان ملل» برای یک شب بازداشت شد و فردایش با تعهد آزاد گردید. تعهد به این که دخترش «دیگر جاسوسی نکند».
شرمیلا با صدای شکسته می‌گوید:
«پدرم قول داد که من دیگر کار نمی‌کنم؛ ولی گاهی فکر می‌کنم اگر مرا طالبان بگیرند، زنده بیرون نمی‌آیم. اگر به من دست‌درازی کنند… فقط یک راه دارم، خودکشی.»  برخی از زنان که توسط طالبان زندانی و سپس از افغانستان فرار کردند، مدعی شده‌اند که افراد گروه طالبان در زندان به آنان تجاوز کرده‌اند و یا هم عکس و فیلم‌های آنان را با بدن‌های برهنه گرفته اند. طالبان همواره این اتهام‌ها را رد کرده‌اند و گفته‌اند این سخنان برای پرونده‌سازی است. 

 کشوری که زنانش از کار محروم شدند

این اتفاق تنها در کابل یا هرات نبود. نازنین، کارمند دفتر یونیکا در شمال، می‌گوید روز هفتم سپتامبر هنوز به محل کار نرسیده بود که طالبان جای نیروهای امنیتی سازمان را گرفته بودند.
«هنوز نزدیک نشده بودیم که گفتند زنان برگردند و مردان پیاده شوند.» نازنین می‌گوید: «دوباره، از این که یک زن بودم احساس حقارت به من دست داد.»‌ او و ده‌ها همکارش از آن روز در خانه‌اند.
«رفتن ما به دفتر فقط برای کار نبود، برای زنده‌ماندن بود. کارکردن معنای دیگر زندگی است. نمی‌دانم تا کی و چطور می‌شود این‌گونه زنده ماند.»

منابع در داخل سازمان ملل در کابل تأیید می‌کنند که طالبان از اواسط آگوست اخطاریه‌هایی صادر کرده‌اند که مانع بازگشت زنان به محل کار شده است. یکی از این منابع بلندپایه این سازمان،  به کاج می‌گوید:
«ما در اینجا هستیم؛ اما واقعا صلاحیت خاص نداریم. هنگام توضیح کمک‌ها یا حتی تصمیم‌گیری در تیم خودمان، صلاحیت لازم را نداریم. طالبان کوچک‌ترین واکنش ما را با تهدیدِ بستن دفتر پاسخ می‌دهند. ما حتی آزادی بیان نداریم.» 

این منبع، تجربه‌ی زلزله‌ی مشرقی را مثال می‌زند:
«کمک‌ها ابتدا در چند مرحله میان مقام‌های طالبان تقسیم می‌شود و آن‌چه به مردم می‌رسد، فقط سایه‌ای از آن است. بروید به ساحه می‌بینید که مردم هیچ‌چیز به‌دست نیاورده‌اند، در حالی که زمستان آمده است و هزاران تن بی‌جا اند.»

کاج با چند کارمند دیگر که در سِمت های بالای سازمان ملل کار می‌کنند صحبت کرده‌است، آنان از گرفتن نامشان حتی به شکل مستعار خودداری کردند. یک تن‌شان می‌گوید:« سازمان ملل همانند جهان هم‌دست طالبان است، با زور یا به رضا. این‌ها فقط برای بقای خود می‌کوشند، ورنه همه این‌جا می‌بینیم که چطور طالبان اختیارات گسترده دارند؛ ولی این‌جا هیچ واکنشی نیست.» یک فرد دیگر می‌گوید: « در داخل سازمان ملل در کابل هیچ نشانه یا چراغ سبز برای باز آمدن زنان به دفتر وجود ندارد. تنها کار ما خواندن اعلامیه هایی‌ست که شاید حتی طالبان هم‌ نخوانند.» 


سازمان ملل متحد همچنان یکی از بزرگ‌ترین نهادهای ارائه‌دهنده‌ی کمک در افغانستان است؛ کشوری که بنا بر گزارش‌های همین نهاد، بیش از نیمی از جمعیت آن با گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند. برای بسیاری از زنانی که با سازمان ملل کار می‌کردند، شغل‌شان دیگر تنها یک کار نبود؛ بلکه آخرین نشانه‌ی حضور آنان در جامعه‌ای بود که طی چهار سال از ابتدایی‌ترین حقوق خود محروم مانده‌اند.

تمام زنانی که برای این گزارش مورد مصاحبه قرار گرفتند گفتند: وقتی مسجد و ملا در کنار طالب قرار می‌گیرند، خطر دیگر تنها از لوله‌ی تفنگ نمی‌آید؛ بلکه از منبر و از ذهن‌هایی می‌آید که باور کرده‌اند زن، کار او، حضور او و آموزش او، تهدید است. آنان می‌گویند که تغییر و مقاومت باید از سوی همه‌ی افغان‌ها آغاز شود.